واي سميرا
آخ
اين دوستت مهلا گفت خانم صدر نژادياد اون روز تو نماز خونه افتادم
واي يادته
چقده عصباني شدي
از شدت عصبانيت سرخ شده بودي
ميخواستي بزنيم