سلام.
قاصدک هان چه خبر آوردي ؟از کجا وز که خبر آوردي ؟خوش خبر باشي اما اماگرد بام و بر منبي ثمر مي گردي . . .انتظار خبري نيست مرانه ز ياري نه ز ديّار دياريبرو آنجا که بود چشم و گوشي با کسبرو آنجا که تو را منتظرندقاصدکدر دلم منهمه کورند و کرند . . .دست بر دار از اين در وطن خويش غريبقاصد تجربه هاي همه تلخبا دلم مي گويدکه دروغي تو، دروغکه فريبي تو، فريب !قاصدکهان ... ولي ... آخر ... اي وايراستي آيا رفتي با باد . . .با توام آي کجا رفتي ، آي !راستي آيا جايي خبري هست هنوزمانده خاکستر گرمي جاييدر اجاقي ــ طمع شعله نمي بندم ــخردک شرري هست هنوز ؟قاصدکابرهاي همه عالم شب و روزدر دلم مي گريند . . . .
برقرار باشيد. به اميد ديدار