نگاهش مثل آب گوياوچشمش رنگ فردابود/بهشت روي اوبوي خدامي دادوزيبابود/به گرمي گونه هايم رابه دست گريه هايم داد/دلم لرزيد؛اوهم مثل من تنهاي تنهابود!/كنارم بودوبامن ازسفرمي گفت/ازهجرت كنارش بودم وكارم تماشاوتماشابود/نمي دانم براي من هميشه يك معمابود/خداياپس چه شد؟!آن روزهاي خوب رويابود?!
گلم؛خوب بود!