جواب به سرکار خانوم همکلاسي ... :

عزيزم آدم مخاطب متناي يکي رو معمولا از خودش مي پرسه ... من چميدنم ... اصلا به من چه ربطي داره ... خوب اونکه ميدونه تو کي هستي از خودش بپرس ... در ضمن خيلي دوست داشتم بدونم کي هستي خانوم محترم ... ميشه بگي کي گفته من پررو ميشم ؟؟؟؟ اين همه آدم ميان وبلاگ من نه التماسشون مي کنم نه توقعي دارم خواستن بيان نخواستن هم نيان تو هم روش ... فک کردي تو کي هستي ؟؟؟ دقيقا ؟؟؟ الان من پررو هستم يا تو ؟؟؟ خب حالا حالش بهم مي خوره يا نمي خوره که چي ؟؟؟؟ چه ربطي داشت الان من بايد کاري کنم ؟؟؟؟ خب خوش به حالش ... حس متقابله ... که چي واقعا ؟؟؟ وقتي من نمي دونم تو کي هستي جبران کردنت هم به درد خودت مي خوره ... اوووووووووووون ؟؟؟؟ مغرورو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اشتباه گرفتي عزيز دل ... من به اون نمي گم مغرور اگه هم تا الان مي گفتم اشتباه کردم چون نيست ... ببين من خر نيستم ... اينو تو هم اگه همکلاسيم هستي خوب مي دوني ... غرورو ربطي به عاشق شدن نداره ... خودتم نزن به اون راه ... خوبه خل بازي هاش رو سر قضيه ي يه آدمي همه ديدن ديگه چرت نگو ... اصلا ارزش اين که بخوام بهت فک کنم يا وقتمو بذارم برم با اين آدم ( که اصلا حوصله ي خودش و حرفاش رو ندارم )حرف بزنم رو نداري ... آدمي که از اسم و هويت خودش بترسه بيشتر از اين ارزش نداره ... هر کسي يه سبکي داره واس نوشتن يکي خوب مي نويسه يکي نه ... من اگه خوب نمي نويسم ادعايي هم ندارم ... اگه مي نويسم واس دلمه ... به کسيم کاري ندارم ...

در کل يک جمله ... جمع کن بابا .... ضابلو شدين ... هم خودتو جمع کن هم اون رفيقت رو ...