کجايي که يادت بخير
سميرا بغل دستيم خوشش نمياد کنار کتابش چيزي بنويسم
اما من بعضي وقتا که هواسم ني
فک ميکنم تويي شرو ميکنم به نوشتن
بد يه هو به خودم ميام
ميبينم اخه من دارم واس کي مينويسم
واس سميرايي که ديگه نيست
مينويسم براي بر طرف شدن دلتنگي
براي اينکه از پا درم نياره
مينويسم به رسم خودم وخودت
به رسم ما
اما بي تو
به ياد تو