حالا بعد بهت ميگم
الان حسش ني بنويسم
نرگس که کلا روز وداع پيش تو بود
تو و اون قرار بود يه کاري انجام بديد
واي حال وروز نرگسو روز وداع يادت ني
چطور ممکنه يادت رفته باشه
يکم فکر کن
اره يادمه
چه روزي بود روز وداع
اوف
اصلا همه داغون بوديم
همه گريه
نرگسو بگو
نرگسو يادته
نه بابا
من و روژين درستش کرديم دوباره
ولي بچه ها راضي نشدن بخونن
پدرمون درومد تا اون خانوماشو درس کرديم ولي خو
اي بابا
آره حاجي پور و صفري گل که کلا در حال دعوا با روژين بودن
حاجي پورو که نگو واقعا عجب کلاس رياضي پر محتوايي ما باش داشتيم
همش داشتيم درباره لباساش حرف ميزديم
هه
يادش بخير
عجب روزايي بود
اره اخرشم واس اينکه ما کم نياورديم و حاضر نشديم اون تيکه شعره رو حذق کنيم نذاشتن بخونيمش
گفتن ما نميايم
چقد نامرد بودن بچه هامون
کلي به خانم وظيفه جلو ما تيکه مينداختن
نمي دونم چطور من هنوزم که هنوزه با اينک هاين شعره رو واس خودم ننوشتم
هنوزم تو ذذهنمه وحفظمش
خط به خطشو
کامل
چه خز چه هر چي ديگه
واسمون کلي خاطره شده هميون کارامونم
چه دنياي داشتيم واس خودمون
واي سميرا
آخي
اين قسمتشو ننوشتي بسته ديگه خسته شديم هر کي ميگه يه چيز به ما خانم رجبي با سوالاش حاجي پورم با اون رسماش
خانم حاجي پور غصه نخور غصه نخور هم خوشکلي هم لاغري مانتو هاتم بهت مياد
يادته داستانو
از دستش عصباني بودم
بعد تو يه راه کار دادي براي رفع عصبانيت
گفتي حروف اسمشو بنويس بعد با هر کدوم...
واي سميرا يادش بخير
فوق العاده اي بغل دستي
کجايي که يادت بخير
سميرا بغل دستيم خوشش نمياد کنار کتابش چيزي بنويسم
اما من بعضي وقتا که هواسم ني
فک ميکنم تويي شرو ميکنم به نوشتن
بد يه هو به خودم ميام
ميبينم اخه من دارم واس کي مينويسم
واس سميرايي که ديگه نيست
مينويسم براي بر طرف شدن دلتنگي
براي اينکه از پا درم نياره
مينويسم به رسم خودم وخودت
به رسم ما
اما بي تو
به ياد تو
آخ
نگو
نگو دوباره دلم هوايي اون روزا ي با تو بودن ميشه
تازه ادبش کرده بودم
واس چيزايي که ميدونه بش نميرسه هوايي نشه
دلم هاي سالن روبه روي کتابخونه رو کرده
همون جا که فقط تو ميدونستي وقتي داغونم ميرم اونجا
وقتي ميديدي خبري ازم ني ميومدي
ميديدي طبق معمول اونجام
آخ سميرا
دلم لک زده واس اينکه کوشه کتاب يکي شعر بنويسم
هنوزم مينويسم به رسم عادت کوشه کتاب بغل دستيم
اما
کوم بغل دستي تو ميشه
نه جون تو راضي نيستم
چرا تو قربون من بري
من فداي تو ميشم بغل دستي خودم
سميرا کاش ميشد برگرديم به قبل ودوباره بغل دستي شيم