من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز خلقت تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سروديم نم نم : تو را دوست دارم
نه خطي ? نه خالي ! نه خواب و خيالي !
من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم
به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد
بگوييم با هم : تو را دوست دارم
جهان يک دهان شد هم آواز با ما :
تو را دوست دارم ? تو را دوست دارم