دوباره سلاااااااااااااام...

ببين خداييش خيلي با سليقه هستياااا.....

تركيب بندي رنگهات حرف نداره..

سلااااام....

متنت كه مشخصه ديگه مثل هميشه عالي بود...

واما اووون شعري كه نوشتي .....هم شعرش قشنگه و هم رنگش...من صورتي سفيدو باهم و حتي جداگانه خييييييييلي دوست دارم...اين صورتي هم كه ازش استفاده كردي خيلي خوش رنگه......يادم باشه تو اپ بعدي از اين رنگ استفاده كنم...

ميگم كه بعداشكه نشيد...

چه ميدونم چي بذاري...ناسلامتي وب شماس!!!

هرچي كه واقعااحساسته...مثلا:مهلاي لب مرز-مهلاي اخراجي يا...!

درضمن سميراجون چقدرم حرفيديم....

salam aziz ma ro yadet raft linkemon nemikoni !!!!montazerima

راستي جان مهلا اين پاستوريزشوبردار يه چيزديگه بذار...

سلام سميراي من...خوبي؟؟؟سرافطارواس منم 2عاكن...!اين هفته ميگن بيام فرهنگ يانه!

ميدوني كه من خيلي محتاج 2عام...خيلي ساده ولي قشنگ بووووود!دلم گرفته بود اومدم پستتوخوندم دلم بازشد...

راستي دفترت توجاميزبود...جات امروزخيلي خيلي خالي بود...يادمون باش درباره ي اون موضوع كه ديشب گفتم حتماباهم بحرفيم...

سميراميترسم ازاينكه نيام...نبينم كسي رو...تورو...حانيه رو...بچه هارووو...!

و...جنوب!!!دلم افتضاح هواي جنوب روكرده...اگه الآن اونجا بودم زارميزدم...يعني ميشه 2باره باهم تو2كوهه گريه كنيم.روخاك فتح المبين پابذاريم وغروب شلمچه روببينيم؟؟؟

چه قد ريه مدته لوس شدم...دارم زار زارگريه ميكنم...!

نكنه ازدوري توعه؟؟؟!!!هه هه

اون قدر که اون دوسمون دااره ما داريم!!؟؟
اون قدر که اون ميبخشه ماا ميبخشيم!!؟؟
اون قدر که اون لايق دوستي است با او دوستي ورفاقت ميکنيم.
ماااااااا فقط دل خودمان راا خوش ميکنيم.
ما بنده ي واقعي که سهله بنده نيستيم!!
هستيم؟؟
سعي که ميتونيم بکنيم.
اما سميراااا جونم يه چيز را مطمئنم اين که او دارد ما را نگاه ميکند. تو را نمي دانم.اما من مي دوم تا بلکه مرا بغل کند
.بدوووووووووووو
بدووووو سميرا جونم بغلش هميشه به رويمان باز است.
از اون در ايي که چشم الکنيريکي داره.تند تند باز ميشه.بدو و روي ماهش را ببوس

وقتي اون اون قدر بزرگه که بهش ميگن خداااااا
تو چه را غصه ميخوري
برووو
بپر
برووووووو
توي بغلش
برووووو
ديگه نشستي داري نگاه چي ميکني!!!!

وقتي خداااااااااااااااااااا به روي بنده هاش نمي اره تو چرا به روي خودت مياري!!!!

مباااااااااااااااااااااااااااارکه
مبااااااااااارکه