دفتر بغض مرا باز کنيد که دلگيرم / حديث غم مرا بخوانيد که از گريه سرازيرم
سلام
بيا تا با نگاهت اين دلم آروم بگيره
وز گفته هايت نازنين آرامشم افزون بگيره
سلام رفيق
آپم دوست داشتي سربزن
باز اومدم عمه خانم
اون طرف هاهم سر بزن
قصه تلخ جدايي نشود باور منشايد اين است كه هر صبح بخواهم ز نسيمتا برايم خبر آرد ز تو اي خوبترين پاكي ناب
اينم ادرس وب ديگم بدو بيا
اون روز تو دفتر خانم وظيفه نزاشتم هيچ کدومتون بفهمين دارم گريه مي کنم نزاشتم متوجه شيد چه غوغايي تو وجودم برپاست ولي من گريه کردم اونم خيلي زياد
حساسيت فصلي روژين چي اونم يادته
چقد دراوج گريه حرفاش به ادم ارامش ميداد
چقدر دلم براي اون روزا تنگ شده
خانم قاسمي
هيث هيس هيص
خوب يادمه چه روزايي فوق العاده اي بود دوسشون دارم هميشه تو قلبم نگهشون ميدارم واس هميشه واس تموم عمرم