|
|
خسته ای ... می دانم ... گرفته ای ... می دانم ... شکسته ای ... می دانم ... خودت را باختی ... آن را هم می دانم ... اما ... من ... راستش را بخواهی ... دلم ... برای ... خودم ... تنگ شده ... من ... من خودم را می خواهم ... خودِ خودم را ... تو که خواستن را می فهمی ... تنگ شدن را نیز ... دلم برا ی روز های صورتی ات تنگ شده ... برای خنده های بنفشت ... امید های آبیت ... بی خیالی های نارنجی ات ... قاصدک های سفیدت ... این رنگ سیاه و سفید را از زندگی بگذار کنار ... مخصوصا سیاهش را ... می خواهم زندگی کنم ... زندگی ...
+[ تاریخ سه شنبه 91/1/22ساعت 4:19 عصر نویسنده س م ی ر ا
|
قاصدک فوت شده
]
|